loading...
.: دوروز شیرین دنیای من :.
زهرا بازدید : 109 سه شنبه 27 اسفند 1392 نظرات (0)

تولد فاطمه بودو من شب قبلش براش تووبلاگم یه پست گزاشتم

نمیخواستم بهش بگم میخواستم خودش ببینه که دیدو خدااااااروشکر قافلگیر شدو خوشحالفرشتهمنم از خوشحالیش خوشحال شدم

من کلا همیشه واسه هر کاری خیییلی عجله میکنم  همیشه هم چوبشو میخورم ولی بازم.....

ایندفعه هم واسه خرید هدیه تولد فاطمه عجله کردم که خیلی پشیمون شدم چون میدونستم میتونستم یه چیز بهتر براش بگیرم

روز تولد فاطمه دقیقا همون روزی بود که ما بایدبرای اردوی را هیان ثبتنام میکردیم وخوشبختانه یا متاسفانه مسئول ثبتنام نبودوبه جاش خود فاطمه رو گذاشته بودنعینک

اون روز ما از8 صبح کلاس داشتیم تا9.30بعدش دوباره بعد از ظهر کلاس داشتیم...

اینم یه فر ست خوبی شده بود که با مهسا بریم برای فاطمه کادو بخریملبخند 

مهسایه برج ایفل خرید منم که یه جا کلیدی گرفته بودم وکادوش کرده بودم اما مهسا کادوش نکرده بود برای همین  از توی همون پاساش یه کاغذ کادوی بامزه خریدو وایستادیم وسط پاساژبرج ایفلشو کادوکردیم بعدشم که برگشتیم طرف دانشگاه

وقتی رسیدیم ساعت حدودای12بودو ما هم مستقیم رفتیم توی سلف که هر وقت فاطمه اومد کادوهاشو بهش بدیم 

مطمئن بودیم روحشم خبر نداره ما قراره چیکار کنیم چون کلا اهل این کارا نیستیمنیشخند

از صبح که فاطمه اومده بود هی غر میزد که هیشششکی بهم کادونداده نه مامانم اینا نه آبجیام نه.......

ماهم هی تو دلمون میگفتیم صبر کن باباچقد کم طاقتیخنده

اها اینو یادم رفته بود بگم صبح که رفتیم  سر کلاس فاطمه ایناهنوز نیومده بودن به مهسا گفتم هر وقت اومد تو واسش تولدت مبارک بخونیم گفت باشه ماهیییییی منتظر بودیم دیدیم نخییییر انگار قرار نیست بیادکه استاد اومد سر کلاس اما از فاطمه خبری نبود

چند دقیقه بعد در زدن ،فهمیدیم فاطمست از استاد اجازه گرفت اومد تو تودلم میگفتم کاش زود تر اومده بود قافلگیرش میکردیم ناراحتکه یهو مهسا وسط کلاس داد زد تولد تولد ......هنگ کرده بودم اصن کلا این دختر بعضی وقتا یه کارایی میکنه که.....

خداروشکر استادمون خییییییییلی مرد باحالیه هیچی نگفت بنده خدا تبریکم گفت تازه، بعد گفت خانومی که تولدته اسمت چیه برات حاظر بزنملبخند

خدایا همه ی استادان مارا به روز بگردان تا حرکات مارا درک کنند آمینچشم

وگرنه مهسا باید میرفت درسشو حذف میکردوقت تمام

ماتوسلف منتظر فاطمه نشسته بودیم بهش زنگ زدیم گفت کارم تمون شده الان میام

حالا ماهم هیییی وول میخوردیم هیییییییی فکر میکردیم چجوری سوپرایزش کنیم براش یه جا تعیین کردیم که اونجا بشینه وبه طور اتفاقیییی هدیه هاشو ببینه و ذوق مرگ شه بیفته بمیره ما از دستش راحت شیمنیشخند

به توافق که رسیدیم دیدیم هنوزم پیداش نشده بود خیلی نشستیم تا بیاد اما نیومد رفتم دنبالش ببینم کجا گیر کرده

تو اتاق که رفتم دیدم طفلک پنچره اعصابش داغووووون هی نچ نچ میکنهمتفکر 

پرسیدم چی شده گفت به اندازه ی یه نفر پول کم آوردن خیلی دپرس بود حالا من هییییییی اصرار میکنم خب اشکال نداره فعلا بیا بریم نهار بخور بعد پیداش میکنیم

اونم که اعصاب مصاب نداشت هی میگفت تو برو من نهار نمیخورم....

ینی من میخواستم بزنم شلو پلش کنماااااااا کلافهمیخواستم بگم پس دیگه غر نزن که چراکسی بهم کادونداده....

خلاصههههههههه باهر مکافاتی بود خانومو به طرف سلف روانه کردم تا اومد تو حیاط یکی از بچه هارو دید رفت پیشش که بگه چی شده و به منم گفت تو برو من نمیامشیطانسبزعصبانی

دیگه بیخیالش شدم رفتم به بچه ها گفتم نمیادقهر

یکم که نشستیم دیدیم اومد ،پنچر بود

بهش گفتیم بیا اینجا بشین(همون جایی که براش در نظر داشتیم) گفت نهعصبانی

کلا اون روز رو اعصاب بود فا طمه

دیگه منو مهسا طاقت نیاوردیم بیشتر از این ضد حال بزنه تا نشست کادوها شو گذاشتیم جلوش گفتیم قافلگیر کردن به تو نیومده اصنقهر

ولی بازم خوشحال شدو یه خورده ازون حالو هوا در اومدتشویققهقههیکم گفتیمو خندیدیمو عکس گرفتیم بعد به فاطمه گفتم که چقد حرصمودر آورد،کلی خندیدقهقهه

یکم موندیم بعدشم که کلاس داشتیم رفتیم سر کلاس

  تا یه مدت تولد فاطمه برا ما سود داشت میدونید چرا؟هر وقت استادا میخواستن تنبیهمون کنن یا اذیتمون میکردن بهشون میگفتیم امروز تولد فاطمست شما به بزرگواریه خودتون ببخشید اونام قبول میکردنقهقهه

 بعدا بعدنا فهمیدیم  یه نفر قرار بود بعدا پولشو بده که فاطمه یادش رفته بودمنتظر

از کادوهای فاطمه عکس گرفتم تو ادامه مطلبه

تا پست بعدی بااااای.......

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 151
  • بازدید سال : 778
  • بازدید کلی : 7,615
  • کدهای اختصاصی
    وبلاگکد لوگوی نوروز